اشتباه کردن، روشی دیرینه برای یاد گرفتن است. اگر از این دریچه به آن نگاه کنیم، تمدن بشری مدیون اشتباههای ریز و درشتی است که گذشتگان ما مرتکب میشدند.
چیزی که ماجرای اشتباه کردن را خراب میکند، تکرار کردن پیوسته یک اشتباه و درجا زدن در مشکلات قدیمی به جای روبهرو شدن با مشکلات تازه است.
در این گفتار به سراغ «۵ اشتباه رایج کسب و کارها در شبکههای اجتماعی» میرویم و باب آشنایی با آنها را بازتر میکنیم. با ما همراه باشید.
اولین اشتباه: میخواهیم همه جا باشیم
من جمله: «میخواهیم همه جا باشیم» را از زبان خیلی از مدیران کسب و کارها شنیدهام. آنها افراد تیمشان را مجبور میکنند تا در تمام شبکههای اجتماعی حضور داشته باشند. [highlight color=”yellow”]دنبال کردن این استراتژی به این معنا است که ما در آینده، محتواهای بسیار کم کیفیتی را ارائه خواهیم کرد.[/highlight]
گذشته از این به دلیل تمرکز نداشتن، نمیتوانیم عملکرد خوبی از خودمان نشان دهیم. البته اگر تیم جداگانهای برای شبکههای اجتماعی خودتان تشکیل دادهاید و کار را از ابتدا با قدرت آغاز کردهاید خیلی هم خوب است و اصلا باید همه جا حضور داشته باشید.
اما به من بگویید، چند کسب و کار در ایران وجود دارند که میتوانند چنین تیمهایی را برای خودشان تشکیل دهند؟ در حقیقت، روی سخن من با کسب و کارهای کوچک و متوسط است.
شاید فکر کنید که با حضور نداشتن در فیسبوک، ماهانه یا سالانه سه مشتری خوب را از دست میدهید؛ اما وقتی این تمرکز پراکنده را از فیسبوک برمیدارید و آن را روی اینستاگرام میگذارید ماهانه دهها مشتری خوب به دست خواهید آورد.
دومین اشتباه: وقتی همه جا به یک تیپ و قواره ظاهر میشویم
این اشتباه واقعا خطرناکی است. بعضی از کسب و کارها فکر میکنند که به عنوان یک برند باید در همه شبکههای اجتماعی به یک شکل ظاهر شوند و محتوایی تکراری را منتشر کنند.
من از شما یک سوال میپرسم؛ [highlight color=”yellow”]اگر قرار است که در همه شبکههای اجتماعی به یک شکل حضور داشته باشید پس اصلا چه دلیلی وجود دارد که مخاطب شما تمام پیجها و کانالهایتان را فالو کند؟[/highlight]
مخاطب شما میتواند با فالو کردن یک پیج، کار خودش را راحت کند و از آخرین خبرهای برندتان با خبر باشد. شما باید از این طرف به ماجرا نگاه کنید که کاربر شما در اینستاگرام، توییتر، لینکدین و تلگرام هم حضور دارد.
حالا باید به گونهای برنامهریزی کنید که کاربر شما در هر کدام از این دریچههای ارتباطی، محتوایی ناب و متناسب را دریافت کند و پیگیر پیج و کانالتان در تمام شبکههای اجتماعی باشد.
سومین اشتباه: روشن نبودن تکلیفمان با قضیه فروش!
بدون تردید، یکی از اهداف ما برای حضور در شبکههای اجتماعی، فروش است. با این وجود، کسب و کارهای زیادی هستند که یا تمام هَم و غمشان را روی فروش گذاشتهاند یا اینکه اصلا اهمیتی به فروش نمیدهند و فقط به تولید محتوا مشغول هستند.
چیزی که این وسط، کارها را خراب میکند، آشنا نبودن با مفهوم «بازاریابی محتوایی» است. اگر با سازوکار این ماجرا آشنا نیستید میتوانید سری به «نقشه راه بازاریابی محتوایی» بزنید. وقتی با بازاریابی محتوایی آشنا شوید برایتان روشن میشود که ما قرار نیست در شبکههای اجتماعی فقط به فکر فروش باشیم.
[highlight color=”yellow”]بلکه باید به خلق ارزش و تولید محتوای ارزشمند هم بپردازیم. اگر مدام روی سخنمان با فروش باشد، شاید کاربرها از ما محصولی را خریداری کنند اما در نهایت، دلیلی نبینند که پیجمان را فالو کرده و باز هم با پیشنهادهای تکراری خرید روبهرو شوند.[/highlight]
از طرف دیگر، نباید تمام زندگیمان را روی تولید محتوای خلاقانه برای شبکههای اجتماعی بگذاریم و از پیشنهاد فروش محصولاتمان غافل شویم. به نظر من بهتر است که دستکم ۲۰ درصد از محتوایتان را برای فروش محصولاتتان کنار بگذارید. هیچ اشکالی هم ندارد. چون در کنارش ۸۰ درصد محتوای رایگان و درجه یک برای مخاطبانتان تولید کردهاید.
چهارمین اشتباه: تکرار کردن اشتباههای تکراری!
یکی دیگر از اشتباههای کسب و کارها در شبکههای اجتماعی، یاد نگرفتن از اشتباههای خودمان است. متاسفانه ما این کار را در تمام بخشهای زندگیمان انجام میدهیم؛ اما در دیجیتال مارکتینگ باید این کار را کنار بگذاریم.
چون ما به آمار و دادههای خوبی دسترسی داریم و با کمک آنها میتوانیم خیلی راحتتر قدمهای اشتباهمان را شناسایی کنیم.
مثلا میدانیم که پستهایمان چقدر دیده میشوند، چند لایک خوردیم، چند نفر برایمان کامنت گذاشتهاند و … . این موضوع چشممان را به جمال بهترین بخشهای عملکردمان روشن میکند و قسمتهایی که خوب کار نکردیم را نشانمان میدهد.
با تقویت بخشهایی که خوب بودیم و تغییر دادن بخشهایی که در آنها خوب عمل نکردیم میتوانیم از تکرار کردن اشتباههایمان جلوگیری کنیم.
پنجمین اشتباه: وقتی هیچ فرقی با بقیه نداریم!
این اشتباهی است که نمونههای بسیار زیادی از آن دیده میشود. کافی است یک پیج را بررسی کنید و سپس به سراغ رقبای او در زمینه کاری خودش بروید. آن وقت است که میبینید هیچ فرقی بین آن پیج و رقبایش وجود ندارد و حتی گاهی دقیقا مثل هم هستند.
به پیج خودتان مثل یک شخصیت نگاه کنید. آیا همه شخصیتها، همه انسانها مثل هم حرف میزنند؟ شبیه هم هستند؟ دقیقا مثل هم رفتار میکنند؟ پس چرا ما این متفاوت بودن در رفتار و شخصیت را وارد کسب و کارمان نمیکنیم؟
ناگفته نماند که الگو گرفتن هیچ ایرادی ندارد. این همان چیزی است که همیشه در «مدرسه دیجیتالینگ» بر آن تاکید داریم. حرف من این است که [highlight color=”yellow”]اگر میخواهیم از دیگران الگو بگیریم باید چیزهای زیادی به آن الگو اضافه کنیم و از دل آن، محتوای ناب خودمان را بیرون بکشیم.[/highlight]
بیشتر بخوانید: مزیت رصد فضای مجازی برای بازاریابان محتوایی
خلاصهای از آنچه با هم در اشتباههای رایج کسب و کارها در شبکههای اجتماعی گفتیم:
- حضور داشتن در تمام شبکههای اجتماعی یک استراتژی اشتباه است. به جای این کار، روی تعداد محدودی از شبکههای اجتماعی اما با قدرت کار کنید.
- باید در هر شبکه اجتماعی، محتوایی مناسب همان بستر را تولید و منتشر کنید.
- پرداختن به تولید محتوای جذاب و کاربرپسند عالی است اما باید در کنار آن به ماجرای فروش هم اهمیت بدهید.
- درس نگرفتن از اشتباههای گذشته خودتان، زمان، هزینه و تلاشتان را به هدر میدهد.
- از رقبای خود الگو بگیرید اما روش کار آنها را کپی نکنید. کار شما باید ارزش تازهای بر الگوی آنها بیفزاید تا به معنای واقعی ارزشمند باشد.
نظر شما چیست؟
فکر میکنید چه اشتباه رایج دیگری وجود دارد که ما به آن اشارهای نکردیم؟